در عصر جدید کسب و کارها تغییر پیدا میکنند و به سمت دیجیتالی شدن میروند. فروشگاهها دیگر فیزیکی نیستند و اینترنتی شدهاند. خرید و فروش حضوری نیست و اکثرا از طریق وب و شبکههای اجتماعی انجام میشود. بیزنسهای مختلف با سرعت زیادی تغییر میکنند و با تغییرات تکنولوژی همسو میشوند. در این میان توسعه کسب و کار با آینده پژوهی اهمیت زیادی دارد. مدیران کسب و کار باید پیشرفت مشاغل با آینده پژوهی را جدی بگیرند و برنامه ویژهای برای آن داشته باشند. به همین دلیل در این مقاله به اهمیت آینده پژوهی در پیشرفت مشاغل و شغلهای آینده پرداختهایم. با من در عظیم مدیا همراه باشید تا اطلاعات جالبی در این زمینه به دست بیاورید.
شرکتهای مختلفی در طول چندین دهه از آینده پژوهی استراتژیک با موفقیت استفاده کردهاند. مشهورترین نمونه آینده پژوهی مشاغل، غول انرژی و پتروشیمی، شرکت Shell است. این شرکت در طول بحران نفت اواخر دهه 1960، استراتژی خود را تغییر داد و خود را به بالاترین سطح در این صنعت رساند. امروزه شرکتهای دیگری مانند اینتل، فورد و دیزنی به شل پیوستهاند و از آینده پژوهی و آیندهنگری برای توسعه استراتژی کسب و کار خود استفاده میکنند.
با این وجود قدرت آینده پژوهی نه در ابزارها و روشها، بلکه در توانایی تغییر چشماندازها است. به همین دلیل آیندهپژوهی استراتژیک، کلیدی برای تغییر شکل مجدد فرایندهای منسوخ شده در صنعت که دیگر موثر نیستند، محسوب میشوند. توسعه شغلی، یکی از این فرایندهای قدیمی است. پیشرفت شغلی سازمانی از دهه 1960 آغاز شد؛ اما میتوان گفت مشاوره شغلی از اوایل سال 1890 به وجود آمد. بنابراین جای تعجب نیست که چرا این یادگار به جامانده از قرن نوزدهم نمیتواند با جهان قرن 21 ما همگام شود. آن چیزی که ما امروز نیاز داریم، آینده پژوهی در پیشرفت مشاغل است. فرایندی مداوم که به ما امکان میدهد سیگنالهای ضعیف موجود در محیط خارجی خود را به الگوها و روایتهای متعدد ترجمه کنیم، فرصتهای پنهان را آشکار کنیم و تهدیدهای بالقوه را کشف کنیم.
آینده پژوهی استراتژیک یک رشته است؛ اما در واقع به عنوان بهترین فلسفه در این زمینه عمل میکند و از تمام تصمیمگیریها و اقدامات شما پشتیبانی میکند. به همین صورت ما نباید تلاشهای شغلی خود را تبدیل به یک کار منزوی و سالانه تبدیل کنیم. این روند برنامهریزی مداوم همان چیزی است که به آن آیندهنگری طبیعی یا Natural Foresight میگوییم. روند توسعه کسب و کار با آینده پژوهی شامل مراحل زیر است:
همه ما یک فیلتر طبیعی در ذهنمان داریم که افکار و اطلاعاتمان را فیلتر میکند و این همان چیزی است که ما را در جهان امروز با دادهها و موضوعات مختلفی که مغزمان را بمباران میکند، سالم نگه میدارد. متأسفانه این سیستم تصفیه در یک فضای تغییرناپذیر (که هر روز در آن زندگی میکنیم) میتواند بدترین دشمن ما باشد؛ اگر اطلاعات جدید دقیقا مطابق با چشماندازهای فعلی ما نباشند، ناخودآگاهِ ما این فرصتهای جدید را از دست میدهد.
این موضوع باعث میشود دادههایی را که با ارزشهای ما منطبق نیستند، فیلتر کنیم. یکی از راههای رفع این محدودیت طبیعی انسانی، کشف مقدار و ارزش این اطلاعات است. مخصوصا افراد میتوانند از Narrative Transformation (ابزار آینده پژوهی مبتنی بر روش Causal Layered Analysis) برای کشف داستان فعلی خود استفاده کنند. ما از طریق این فرایند ذهن خود را به فرصتهای جدیدی که آینده ارائه می دهد باز میکنیم.
هنگامی که به توانایی خود در پذیرش اطلاعات جدید پرداختیم، میتوانیم محیط خارجی را برای مسائل جدید و ترندهایی که گزینههای آینده شغلی و مسیرهای ما را شکل میدهد، اسکن کنیم. اسکن به ما این امکان را میدهد تا محیط داخلی و خارجی خود را کشف و تفسیر کنیم و به این درک که مسائل جدید چگونه در آینده ما تأثیر میگذارند، برسیم. توانایی ما برای استفاده از فرصتهای استفاده نشده با میزان توانایی اسکن در سه محیط آینده پژوهی استراتژیک (کلان، متا و خرد) تعیین میشود.
همانطور که در مقاله آینده پژوهی چیست توضیح دادیم این عرصه به عنوان اولین عامل محرکه تغییر شناخته میشود و تلاشهای آینده پژوهی در آن آغاز میشود. بررسی روندها و سیگنالهای ضعیف در محیط کلان، در سراسر جامعه، فناوری، محیط، اقتصاد و سیاست (STEEP)، باعث میشود تغییراتی که خارج از بازار ما اتفاق میافتد را ببینیم و همواره گوش به زنگ باشیم. اخلالگران در چشمانداز ناپایدار و نامطمئن قرن 21، لزوما مرتبط با صنعت شما نیستند؛ بلکه از فضاهای رقابتی که حتی به فکرتان هم نمیرسد میآیند. به شرکتهای Kodak و Polaroid فکر کنید. به نظرتان آنها حدس میزدند که تلفنها جایگاه آنها را تصاحب میکنند؟
سطح بعدی اسکن محیطی، محیط متا است. این محیط برای آیندهپژوهی فردی شامل ذینفعان اصلی، شبکهها و ارتباطات است. ما در محیط متا همتایان، همکاران، اعضای خانواده، مربیان، مشاوران و مدافعان خود را در نظر میگیریم. تنوع این شبکه تأثیر مستقیمی بر توانایی ما در ایجاد آیندهای سازگار، انعطافپذیر و تحولپذیر میگذارد. با گذشت زمان ظرفیت ما برای برقراری ارتباط یکپارچه با دیگران در سراسر جهان افزایش مییابد و مدت زمان ماندگاری اطلاعات کاهش مییابد. همچنین عصر جدید به گونهای پیش میرود که شهرت در آن تأیید میشود. پس به جای اعتماد به آموزش رسمی سنتی، باید از یادگیری باز استفاده کنیم و به جای حفظ روت (rote memorization)، مهارت "گوگل کردن" را بیاموزیم. همچنین به جای اینکه از رسانههای اجتماعی برای به اشتراک گذاشتن فیلمهای سرگرمکننده و طنز استفاده کنیم، آنها را به عنوان یک روش جدید ارتباطی و وسیلهای برای انجام کار بدانیم.
محیط نهایی محیط خرد است و شخصیترین محیط تلقی میشود. محیط خرد شامل ارزشها، فرضیات، جهتگیریها و جهانبینی ما است. این سطح معمولا مسئله کانونی (Focal Issue) شما هم نامیده میشود. در اینجا "DNA شخصی" بررسی میشود و نظرات و دیدگاههای درونی شما درباره آینده در نظر گرفته میشود. باز کردن احساسات درونی به ما این امکان را میدهد تا به هدف های بالاتری برسیم. همانطور که سازمانها برای رشد خود تلاش میکنند و صادق و وفادار باقی میمانند؛ ما هم میتوانیم عناصری را که باعث پیشرفت میشوند، کشف کنیم.
همانطور که Shell و شرکتهای دیگر نشان دادهاند، سناریوها سازمان را در احتمالات آینده غوطهور میکنند و به همین دلیل ابزاری فوقالعاده قدرتمند هستند. این سناریوها به آنها اجازه میدهند تا اعتبار، استحکام و آمادگی آیندهپژوهی خود را ارزیابی کنند و در عین حال ایدهها، محصولات و مدلهای جدیدی را که ممکن بود از دست بدهند، کشف کنند. مزایای زیادی در پی به کارگیری سناریوهای آیندهنگری شغلی وجود دارد و به این شکل خود را نشان میدهد. برای آشنایی بیشتر با سناریونویسی در آیندهنگری، مقاله 3 روش برای آیندهپژوهی را مطالعه کنید.
روشهای سنتی ما برای توسعه شغلی شکست میخورد. شاید به این دلیل که فرض میکنیم آینده برآوردی خطی از گذشته است. این موضوع نه تنها نادرست است، بلکه خیلی هم خطرناک است. اگر تلاش کنیم تا آینده را به صورت خطی پیشبینی کنیم، یک ذهنیت آینده رسمی (official future) ایجاد میکنیم که ما را نسبت به فرصتها و تهدیدهای بیرونی کور میکند. ما باید در عوض چندین روایت واگرا ایجاد کنیم تا در آینده موفقتر شویم.
فکر کردن در مورد آینده بدون اقدام عملی تلاشی بی نتیجه است. بنابراین پیشبینی طبیعی شامل ابزارهایی برای طراحی، آزمایش و اجرای استراتژیها است. یکی از این مثالها، بک کاستینگ (backcasting) است. (یک روش برنامهریزی که با تعریف آینده مطلوبی شروع میشود و برای شناسایی سیاستها و برنامههایی که آینده مشخص شده را به امروز متصل میکند، به عقب عمل میکند). شاید حرکت از جایی که امروز هستیم به سمت آینده مشکل باشد. اما نباید فکر کنیم که آینده هم به همین صورتی که امروز میبینیم خواهد بود. آینده پژوهی به این سادگی که تصور میکنیم نیست. اگر بخواهیم کسب و کار خود را برای 10 سال آینده برنامهریزی کنیم، مشکلی پیش نمیآید. اما برای برنامهریزیهای طولانیتر و طی چند دهه آینده قطعا به مشکل برمیخوریم و باید اطلاعات بیشتری در مورد این موضوع داشته باشیم.
این موضوع میتواند مسئلهساز شود و ما را در درک اینکه چگونه متحول شویم یا به اهداف و آرزوهایمان برسیم، متوقف کند. Backcasting ابزاری قدرتمند است که با این آرزوها شروع میشود و جزئیات نقاط عطف فیزیکی و استراتژیکی را که باید برای دستیابی به نتایج آینده انتخاب شوند، اجرا میکند. به هر حال باید به عنوان یک مدیر کسب و کار، آینده پژوهی علم مدیریت را جدی بگیرید. شرایط تا چندین سال آینده نسبت به امروز متفاوت است.
روشهای زیادی برای استفاده از آیندهپژوهی وجود دارد. میتوانید از مجلات روز دنیا از جمله عظیم مدیا یا سایت www.thefuturesschool.com برای آشنایی بیشتر با آیندهپژوهی و کاربرد آن در صنعت و کسب و کارها استفاده کنید. تا جایی که میتوانید کسب و کارتان را به سمت آینده بکشانید تا بتوانید بهترین موقعیت را در بین رقبا داشته باشید. شغلهای آینده مطمئنا شبیه به مشاغل امروزی نیستند. برای آشنایی بیشتر با این موضوعات، دستهبندی آیندهپژوهی در سایت را به طور کامل مطالعه کنید. ممنون که با ما همراه بودید. اگر سوال نظری دارید، با ما در میان بگذارید.
توسعه کسب و کار با آینده پژوهی شامل مراحل زیر است:
سه محیط آینده پژوهی استراتژیک برای تعیین توانایی در استفاده از فرصتها: محیط کلان، محیط متا و محیط خرد.